روياي بي بهانه

ساخت وبلاگ

رويا
 بر امواجِ آرامِ رود
قايقي مي‌لغزيد
 آنجا که ابرهاي سپيد بر کوهسار نشسته‌اند
 روي قايق
تو ديده بر هم نهاده بودي و در خواب
 پروانه‌اي روي شانه‌ات
 نشسته بود
 و محوِ تو بود
 امّا پروانه پَر زد و رفت
 به سوي کوهستان
 و من هنوز در انديشه‌‌ام
که آيا او
 پروانه بود يا که
روياي بي‌بهانه‌ي تو
که گريخت ...

 "مريم رضاي"


شعر،مريم رضايي

حتي اگر نباشي...
ما را در سایت حتي اگر نباشي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9adbeyatcheed بازدید : 137 تاريخ : سه شنبه 11 آبان 1395 ساعت: 9:41