رويا
بر امواجِ آرامِ رود
قايقي ميلغزيد
آنجا که ابرهاي سپيد بر کوهسار نشستهاند
روي قايق
تو ديده بر هم نهاده بودي و در خواب
پروانهاي روي شانهات
نشسته بود
و محوِ تو بود
امّا پروانه پَر زد و رفت
به سوي کوهستان
و من هنوز در انديشهام
که آيا او
پروانه بود يا که
روياي بيبهانهي تو
که گريخت ...
"مريم رضاي"
برچسب : نویسنده : 9adbeyatcheed بازدید : 137